عشق بذر کوچکی بود که با تو از خاک دلم سر برآورد و در تمام جانم ریشه داد. تمام رگ هایم پر از توست تا وقتی که من باشم و دل
برای آرامش و امنیتی که کنارت احساس میکردم
سبز مثل نهال، سرخ مثل انار میان جریانی از زندگی عشق همان جرقه ایست که تا ابد می ماند
همچنانی كه نفس میكشی،نفس میبخشی اینجا،نه تنها در خاك بلكه در قلب ها نیز تا همیشه باقی خواهی ماند
هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ثبت است بر جریده عالم دوام ما
اگر روزی سراغ من آمدی به باران بگو که معجزه عشق یادگار جهان خواهد بود
در من عجیب ریشه دوانده ست مِهرِ تو. بماند به یادگار از عشق ما،برای روزی كه من یا حتی مایی نیست!
آسمان که نشد ، چرا درخت نباشم وقتی تو در من این همه پرنده ای ؟ ذهنم پر از لانه هایی ست که برای تو ساخته ام ...
من به خود میبالم که عشقی دارم همچون آب زلال که دلش آیینه خورشید است.
اندکی آن سوتر دوستی دارم همرنگ بهار، هر کجا هست،به هر حال، به هر کار به هر فکر،عزیز هست، خدایا تو خودت غرق سعادت دارش.
آری آغاز دوست داشتن است گرچه پایان راه ناپیداست من به پایان دگر نیندیشم که همین دوست داشتن زیباست
از عجایبِ خلقت همین بس؛ بهار باشد یا زمستان؛ وقتی تو می خندی؛ انارها شکوفه می دهند
به نیتِ اولین سالروزِ شروعِ رسمیِ زندگیِ مشترک و همخانه شدن؛ ســــــــبز تا همـــــــــــــیشه...
عشقمان به رنگ قرمزی انار زندگیمان به رنگ سبزی برگ هایش. خداوند یاقوتهای سرخ وجودت را به دلربایی دانه های انار بیاراید و تپش قلب پاکت را با سفیدی دانه هایش پیوند زند
چه زیبایی تو! ای یار، چه نیکویی دلارام من. راه از آن تو، بخت یار تو، عشق به همراه تو
نهالی در خاک و نهالی در قلب می کاریم که در تهاجم پاییز هر چه بدهد، روح زندگی را در کالبد زمین خویش نگه می دارد...
از تو ریشه گرفتم و از درخت تنت شاخه های مهربانی مرا به جهان وصل کرده اند.
حضورت در قلبم مثل نفس کشیدن آرام و بی صداست اما همیشگی
کسی هست، که در سکوت دوستت می دارد، در سکوت احترامت می کند، و میان خودش و جانش تو را #آرزو می کند، به خاطر عشق.
صدا کن مرا صدای تو خوبست صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی ست که در انتهای صمیمیت حزن میروید!
تو را دارم ای گل جهان با من است تو تا با منی جان جان با من است چو خندان به سوی من آیی به مهر بهاری پر از ارغوان با من است
تو را دارم ای گل جهان با من است بهاری پر از ارغوان با من است
باشد تا عشقمان همراه ریشه های این درخت قوی تر شود و در مقابل هر طغیانی استقامت خود را حفظ کند
آسمان که نشد، چرا درخت نباشم وقتی تو در من این همه پرنده ای؟ ذهنم پُر از لانه هایی ست که برای تو ساخته ام……
ای بی تو حرام زندگانی خود بی تو کدام زندگانی بی روی خوش تو زنده ماندن مرگ است به نام زندگانی
تقدیم به آن کسی که آفتاب مهرش در آستان قلبم همچنان پابرجاست و هرگز غروب نخواهد کرد.
از تو ریشه گرفتم و از درخت تنت شاخه های مهربانی مرا به جهان وصل کرده اند.
کجای جهان بگذارمت تا زیباتر شود آنجا برگ به برگ و ساقه به ساقه به باغ های جهان داده ام نامت را
خواستن تو برای من، فراتر از روح و تنه...
بماند از ما به یادگار
مراروزی مباد آن دم که بی یاد توبنشینم
دوستم بدار؛ من همان درختی هستم که میتواند شاخههایش آشیانهای باشد برای خستگی هایت؛ برای روزهای تنهایی و عاشقانههایت
درگذشت
جانی تازه میبخشیم به نیت جاودانه شدنتان
روح بلندت سبز و جاودان نامت باعث سربلندی و اعتبار من است
سایه ای می کاریم، به یاد سایه ای که از سرها کم شد
برای او و به یاد او ... باشد که این نهال به جای او عمری طولانی بر روی زمین داشته باشد.
به یاد عزیزی که یگانه بود و تکرار ناشدنی
مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
مرا خاک کنید در زیر آن بلوط ایرانی بلند وقتی پوست او ترمیم شود روح من هم خوب میشود شاعر : حسن هنرمند
گوهر از خاک برآرند و عزیزش دارند بخت بد بین که فلک گوهر ما برده به خاک
نیستی اما من دارمت…یه جای خلوت و دنج لابلای تمام نداشته هایم…
به یادشون درختی میکاریم به مهر،که قصه ای جاودان سرودند و رفتند. یادشون جاودان
از درگاه خداوند متعال برای پدر گرامیتان مغفرت و رحمت و برای جنابعالی و خانواده محترم صبر و شکیبایی مسئلت می نمایم
برای روحی که می خندد ؛ برای قدم های استوار و اراده راسخت؛ برای شنیدن پیوسته قلبت؛ برای حضوری به اندازه تمام نزیسته ها
درختان نماد محبت و بخشش و لطف پروردگارند بر روی زمین بسان نام و وجود گرانقدرت، نام و یادت گرامی
یادت برایمان تا ابد سبز میماند
جا مانده است، کسی جایی که هیچ گاه دیگر هیچ کس جایش را پر نخواهد کرد .
از خداوند یکتا میخواهم اورا در سایه رحمت جاویدانش قرار دهد و مارا برای دیدن جای خالی او شکیبا سازد.
آنکه سبز است، جوانهای در بیانتهای نور میشود بماند سبز و جاودان یادگار از چهل روز صبر و چهلمین روز از غم فراق
نهالی نورس،در این سرزمین پاک،به یاد عزیز سفر کرده ،به مهر نشانده شد،ماندگار باشد یادش
روحشان شاد، یادشان گرامی و نامشان همیشگی باد
یاد آن بزرگوار همیشه سبز و جاویدان
مرگ، سیر جان از سبز خاک به نیلی بلند افلاک است. دامن از اشک تهی سازید که پیوستن به جانان سعادتی پایان ناپذیر است
از خداوند یکتا میخواهم اورا در سایه رحمت جاویدانش قرار دهد و مارا برای دیدن جای خالی او شکیبا سازد.
سفرت بخیر اما تو و دوستی خدا را چو از این کویر وحشت به سلامتی گذشتی به شکوفه ها،به باران برسان سلام ما را
سینه از آتش دل در غم جانانه بسوخت آتشی بود در این خانه که کاشانه بسوخت
به یادت درختی هدیه کردم به زمین... همانا نامت نیک راهت سبز و مهرت ماندگار جانا
به نامش..به یادش..و به جایش، درختی هدیه کردم به زمین، همانطور که او مرحمی برای دلم بود
به یاد عزیزان آسمانیم. امیدوارم درختش جانی دوباره ببخشد به زمین زیبایمان....
هنگامي كه عزيزي را در اين دنيا از دست مي دهيم فرشته اي در بهشت نصيب مان مي شود كه همواره مراقب ماست
ارغوان شاخه ی همخون جدامانده ی من تو برافراشته باش یاد رنگین رفیقم را بر زبان داشته باش ...
جناب آقای...؛ نهالی به نام مادر عزیزتان به زمین هدیه شد باشد که یادشان سبز و جاودان بماند
یادبود مرد بزرگی که در مسیر جاودانگی از این جهان گذر کرد
سرگذشت غم هجران تو با شمع گفتم آنقدر سوخت که از گفته پشیمانم کرد
شاخه ها را از جدایی گر غم است ریشه هاشان دست در دست هم است
شعله ای خاموش گشت و خانه ای بی نور شد ما درختی کاشتیم تا نامش جاویدان شود
باشد که درگیاه،دوباره بروئی، باشد که با درخت، دوباره برآیی، باشد که هماره در آب، در خاک، درهوا و در نور روان باشی.
طنین صدایش در گوش مان، زمزمه نوایش برلب هایمان و مهر بی پایانش در قلب هایمان جاری خواهد بود
به زمین میسپارمت و نیک میدانم جای هر انگشتت در رگ و ریشه خاک شاخهای خواهد رست که دگرباره پرستشگه مرغان جهان خواهد بود.
زندگی صحنه یکتای هنرمندی ماست، هرکسی نغمه خود خواند و از صحنه رود، صحنه پیوسته به جاست، خرم آن نغمه که مردم سپارند به یاد.
مادر
باشد تا سایه ی مهربان این درخت همچون سایه ی پر عشق مادر تا همیشه بر سرمان بماند و آغوش امنی باشد برای پرندگان آزاد
در غم فقدان مادرتان ما نیز داغداریم و در این غم بزرگ سهیم می باشیم
امید است که این درخت با یاد مادر، سبز و بالنده، شفای دردهای زمین باشد
همیشه بهارم، مادرم ،دلمان برایت پر از غم و خیلی تنگ خواهد بود. ما از هر لحظه که با تو بوده و گذراندیم، سپاسگزاریم
اینجا مادری زندگی می کند از تبار مهر و راستی، برآستان این خاک بوسه باید زد.
من به نام زنی ریشه خاهم دواند که سراسر عشق و مهر و زندگی بوده و تا همیشه هست. در سالروز تولدش به زمین هدیه شدم. مامان زیبام تولدت در آسمانها مبارک?
گاهی اوقات آدم دلش یک آشپزخانه آرام یک استکان چای و مــــادرش را می خواهد …!
آسمان پر از ستاره، دشتی پر از گل، تقدیم به آنی که بهشت زیر پایش جای دارد. به مادرم...که مهرش تا ابد در دلمان جای دارد.
تو درخت روشنایی، گل مهر برگ و بارت تو شمیم آشنایی، همه شوقها نثارت تو سرود ابر و باران همه دشت، انتظارت
مادرم...درختی به نام نیکت وقلب مهربانت هدیه کردم به زمین که آیندگان تنفس کنند هوای پاکی را که تو تنفس نکردی.
همیشه سبز و سلامت باشی مادربزرگ
مادرم ملوکِ الهی با قدمهای سبزت، گلستان شدهاند. میخواهم به نامت نهالی بکارم تا زمین هم از قدوس نامت جنت شود
پدر
پدر کوهی ست استوار و محکم، تکیه گاهی است امن، این درخت یادگاری باشد از پدر، تقدیم به شما و خانواده محترم
جانی تازه میبخشم به نیت جاودانه شدنت در زمینی که تو را در آغوش کشید. زادروزت گرامی پدرآسمانی من.
سبز می مانند و نفس می کشد، پدری که ریشه هایش در خاک و قلبش در آسمان است
درخت نشانه ی ماندن است، پدرم را زمان گرفت، این درخت به یاد اوست.. تا همیشه بماند و شاخه هایش پناه پرندگان باشد
به یاد پدر که حضورش در همه ایام جاودانه و مثل سرو همیشه سبز است
به یاد مهر و سایه پدرم این درخت آغوش امنی باشد برای پرندگان آزاد.
تقدیم به پدر همیشه سبزم تا ابد ریشه هایت در خاک ایران
گفته ام و بارها می گویم بی وجودش حیات مکروه است همه عمر تکیه گاهم بود پدرم نام کوچکش کوه است
به یاد پدری که فرزندانی شایسته پروراند
به یاد پدرم که نماد ایستادگی و مقاومت بود
به یاد پدر که حضورش در همه ایام جاودانه و مثل سرو همیشه سبز است
درختان نماد محبت و بخشش و لطف پروردگارند بر روی زمین بسان نام و وجود گرانقدرت، نام و یادت گرامی پدر جان
یادبود سروی آزاد، پناهگاه زندگیمان، همسری دلسوز، پدری مهربان، تا ابد بماند سبز و جاودان.
پدر یعنی عشق، آرامش یعنی گذشت یعنی باش تا من هم باشم دوستت دارم پدرم یادت و نامت همیشه ماندگار
پدرم هميشه يادت در دل و جانم سبز و جاري است . ارغوان يادت باشد تو از خاك پدر عزيزم رسته اي . مراقب خودت باش .
خدا اگر چهره داشت! اون چهره برای من ، تو بودی بابا ...